دانشسرا
شنبه 28 خرداد 1390برچسب:, :: 15:8 :: نويسنده : سروش نیا
هنوز مكتب ، مدرسه و كلاس بين نسل قديم يادآور خاطراتي شيرين است و در دنياي پيشرفته و صنعتي كنوني با توسعه فناوري اطلاعات و ساختار دنياي مجازي صداي معلم مهربان ، همهمه شاگردان و ميز و نيمكت براي كودكان ما رو به رنگ باختن و تغيير شكل اساسي است شايد ديگر آهسته آهسته طي كردن روزانه راه مدرسه ، صداي دلنشين زنگ مدرسه ، شنيدن صداي تذكر مدير و ناظم به بچه هاي شيطان در حياط مدرسه ، صف كشيدن صبگاهي بچه ها ، خش خش جاروي سرايدار ، گفتگوي پدر و مادر ها هنگام انتظار براي بچه ها جلو مدرسه قبل از تعطيلي رو به فراموشي برود و دانش آموزان بايد از قاب نمايشگر رايانه خود در فضايي ساختگي ، غير ملموس و مسحور كننده در مدرسه اي مجازي با وسعت جهاني پر از اطلاعات از طريق اينترنت به كسب دانش هاي گوناگون بپردازند . بحث آموزش در ايران بحثي چالش برانگيز و قديمي است كه با آمدن هر وزير جديد تنور آن روشن و داغ شده و طرح ها و بحث هاي زيادي در خصوص تجديد طراحي و تغيير ساختار آموزشي و محتواي كتاب ها را به ميان مي آورد . نخستين مدرسه ها به شكل امروزي در سال 1254 ه . ق در دوران قاجار به همت ميرزا حسن خان رشديه در اروميه و سال بعد در تبريز تاسيس گرديد ، در سال 1285 خورشيدي نيز نخستين مدرسه دخترانه با نام عفتيه با 66 دانش آموز آغاز به كار كرد . نخستين كلاس هاي اكابر (آموزش بزرگسالان بي سواد) نيز كه شاگردان آنها تنها مردان بودند در سال 1315 راه اندازي شد . آمار دانش آموزان و دانشجويان سال90 - 89 جمعيت كل دانش آموزان جمعيت كل دانش آموزان بزرگسال جمعيت كل دانشجويان 12368793 489673 3790859 دختر پسر زن مرد زن مرد 5981474 6387319 194594 295079 1874966 1915892 تعداد دانشجويان در مراكز دولتي تعداد دانشجويان در مراكز غير دولتي 2088287 1702572 نقاط ضعف و قوت نظام آموزشي تحقيقات نشان داده كه محتواي درسي علوم و روش هاي سنجش و ارزشيابي در ايران هماهنگ با توسعه علوم و فناوري به طور كامل متحول نشده و سنجش هاي كيفي و تكويني به خوبي اجرا نمي شود . شيوه ارزشيابي دانش آموزان تنها مبتني بر آزمون هاي معلم است و بسياري از اهداف آموزشي شناختي و غير شناختي مورد سنجش قرار نمي گيرد ، متداول ترين روش تدريس در ايران شيوه پرسش و پاسخ و سخنراني است و گردش علمي ، تحقيق درباره طبيعت و محيط زيست ، كاوشگري ، حل مسئله ، آموزش كارگاهي ، فعاليت هاي علمي و آزمايشگاهي كمتر مورد استفاده قرار مي گيرد . برنامه ريزي آموزشي و درسي در ايران بر اساس نياز و شناخت وضع موجود نبوده و خروجي هاي آن با نياز جامعه همخواني ندارد كه علت آن نپرداختن به فعاليت هاي علمي ، آزمايش و نيز آموزش بر پايه رويكرد هاي فرايندي و ضعف در بخش اهداف مهارتي و نگرشي در مدارس است . سطح آموزشي مدارس دولتي و غير دولتي در نقاط مختلف ايران تفاوت فاحش با هم دارد . رويكرد نوين آموزشي متناسب با محتواي درسي در همه مدارس اجرا نمي شود . نظام آموزش خانواده و مدرسه در ايران از دو لحاظ فاقد برخي نياز هاي ضروري افراد جامعه است: 1- آنچه كه فرد بايد بياموزد . 2- آنچه كه فرد را بايد به آموختن آن تشويق كرد . بنابرين نظام كنوني نظامي بسته و فاقد نگرش چند جانبه است ، زيرا كودك نمي تواند فرصت آزمودن بعضي از استعداد ها و آرزو هاي خود را بيابد و به علت فرهنگ اشتباه ارزش گذاري از تلاش براي به دست آوردن آرزو هاي خود نااميد مي شود ، همچنين فقدان كار گروهي از دبستان تا مقاطع بالاتر و عدم موفقيت خانواده در ايجاد يك شخصيت كاري براي آينده فرد موجب بروز مشكلات بعدي براي او در محيط كار آينده و عدم اعتماد به نفس و خلاقيت وي مي گردد . از راهكار هاي نوين تغيير و توسعه مستمر در امر آموزش در دنياي معاصر ، بهره گيري از پيشرفت هاي فناوري اطلاعات و آموزش الكترونيك و شبكه اي است كه با اتكا بر زير ساخت هاي الكترونيكي به سرعت و بدون محدوديت زمان و مكان در حركت بوده و با مجموعه وسيعي از نرم افزار هاي كاربردي و بهره گيري از ارتباط دو سويه بين فراگير و استاد يا فراگيران با هم ، كيفيت آموزش را متحول نموده اما هنوز در نظام آموزشي ايران جايگاه اصلي خود را نيافته است . رويكرد آموزش در ايران از لحاظ هدف دانشي مشابه ساير كشور هاست اما از لحاظ تحقق اهداف مهارتي و نگرشي تفاوت معناداري با ديگر كشور ها وجود دارد كه علت آن نپرداختن به فعاليت هاي علمي ، آزمايش و رويكرد هاي فرايندي است . پيدايش و گسترش متوازن آموزش ، تدوين استاندارد ، موجب كاهش فاصله نظام آموزش ايران با كشور هاي پيشرفته ، ساماندهي نظام آموزش و پرورش ، نوعي همسان سازي در مدارس مختلف و ارتقاء سطح علمي ، افزايش سواد و روحيه علمي ، رشد توانايي ها ، كاوشگري و آفرينندگي بين دانش آموزان مي گردد . به رغم افزايش تعداد زنان دانش آموخته در سه دهه گذشته در مقطع آموزش عالي ، تعداد زنان هنوز كمتر از مردان است ، طي تحقيقات انجام شده تقاضاي برقرار عدالت جنسيتي و كاهش نابرابري زنان با مردان در نظام آموزش و علاقه مندي به نقش آفريني در بخش هاي مديريت اجرايي يا قانون گذاري و ايفاي نقش در سطوح مختلف بيشتر شده همچنين تلاش جهت كسب اعتبار و نيل به حداكثر سواد آموزي جهت كسب موقعيت بهتر اجتماعي ، علاقه به مشاركت هاي سياسي ، تغيير نگرش فرهنگي اقشار مختلف جامعه به افراد تحصيل كرده ، علاقه مندي به احراز شغل ، منجر به تغيير نگرش اعضاي نهاد خانواده (والدين و همسر) و ايجاد تغيير و گرايش بيشتر زنان به امر آموزش شده است . شاخص هاي سنجش وضعيت آموزش برخي از كشور ها براي سنجش و بهبود وضعيت آموزش از شاخص هاي زير استفاده مي كنند : 1- نسبت هزينه آموزش و پرورش به كل توليد ناخالص داخلي 2- ميزان باسوادي بين افراد 15 ساله به بالاتر (داراي سواد خواندن و نوشتن) 3- ميزان تعداد كتاب در كتابخانه هاي كشور 4- نسبت تعداد كتاب هاي كتابخانه ها به كل جمعيت كشور 5- نسبت افراد عضو در كتابخانه ها به كل جمعيت 6- نسبت متوسط دانش آموزان به كلاس درس 7- نسبت تعداد دختران خارج از مدرسه در مقطع ابتدايي (يا عدم پوشش كودكان واقع در سن تحصيل) 8- اندازه اميد به زندگي تحصيلي به تفكيك زن و مرد 9- ميزان دسترسي به امكاناتي چون : رايانه ، ماشين حساب ، فرهنگ لغت ، داشتن بيش از 25 كتاب ، ميز تحرير يا مطالعه و ... نقش آموزش در توسعه از ديدگاه سازمان بين المللي كار بر اساس گزارش سازمان بين المللي كار چهار هدف راهبردي براي پيشرفت اجتماعي حياتي است : اشتغال زائي ، كه نياز به افزايش سرمايه گذاري براي ارتقاء نيروي انساني ، آموزش و يادگيري براي بالا بردن قابليت اشتغال ، كاهش فقر ، رقابت هاي بين المللي ، ارتقاء بهره وري منابع انساني و رسيدن به استاندارد هاي جهاني ، آماده سازي افراد براي استخدام ، رشد همه جانبه اجتماعي ، ترويج حقوق بشر در محيط كار ، بهبود امنيت اجتماعي و ترويج گفتگو هاي اجتماعي همه موارد فوق پايه و اساس توسعه نيروي انساني جديد و سياست هاي آموزشي را بنا مي نهد . كشور هايي با نظام آموزشي موفق داراي برنامه درسي ملي بوده و به سوي استاندارد كردن مولفه هاي نظام آموزشي خود حركت مي كنند ، برخي بيشتر در برنامه خود به تعرف محتوا ، تعيين روش تدريس و روش هاي ارزشيابي و توجه به نتايج يادگيري (استاندارد ها) پرداخته اند ، برخي تاكيد زياد بر فناوري اطلاعات در آموزش علوم و استفاده از وسايل كمك آموزشي چند رسانه اي و شبيه سازي رايانه اي و مدل هاي آموزشي دارند و برخي چون آمريكا به رغم داشتن استاندارد آموزشي علوم در هر ايالت ، يك استاندارد ملي كلي نيز تدوين كرده است . منابع بررسي نقاط قوت و ضعف و تهديد هاي آموزش مجازي – دكتر شاپور امين شايان جهرمي ، طاهره محمدي بررسي نقاط قوت و ضعف نظام جديد(سالي-واحدي) آموزش متوسطه- پايان نامه عليرضا نصيري سيستم آموزشي غلط و محافظه كارانه خانواده در مدرسه- حنيف عمران زاده آمار دقيق تعداد دانش آموزان كشور – خبرنامه دانشجويان ايران وضعيت آموزش زنان در جمهوري اسلامي ايران( قسمت اول و سوم) - ميترا كاوه مريان مقايسه وضعيت آموزش در كشور هاي توسعه يافته و در حال توسعه – حسين توكلي طرقي آموزش نيروي انساني از ديدگاه سازمان بين المللي كار – طاهره اكبري آموزش در ايران – فريده موسوي دانشنامه آزاد ويكيپديا – اينترنت گزارش تحليلي از وضعيت آموزش مجازي كشور- سايت ictna وبلاگ گروهي كتابداران ايراني لينك منابع http://www.lisiran.blogfa.com/
چهار شنبه 4 خرداد 1390برچسب:, :: 11:43 :: نويسنده : سروش نیا
BISUTUN the oldest writing in Ancient Persian period Our sources and information’s about ancient Persian and hakhamanesh dynasty are from myths and ancient stories . At the first , Europeans familiar with Bisutun inscription and cuneiforms scripts in 1618 by Spanish ambassadors Antonio do georoa and Doc don garsia and dosilio dofigoero in court of king abbas first (shah abbas awal) . In 1836 lasen and bornof read cuneiforms script in the Bisutun . At the same year Rawlison ( he was 25 years old English officer the counseller and governor assistant of Reading this inscription was been cause and base on the all rest types of scripts . Later Jackson the professor of The inscription of Bisutun placed at 30 Km of Kermanshah city between of ancient road to Ekbatana ( hamedan ) and It is said that , name of Bisutun is popular concept that is contain of to words : Bi and Sutun that means without culomn but the ancient name of this place have been Baghastana ( place of the Lords ) This inscription like the other Hakhamaneshian inscriptions was writing in 3 languages Old Persian , Eilami , Babeli because of place of adoration near the mountain slope . This inscription has been craved over chest of a cliff with 150m height and gain it up is difficult . Bisutun is the largest inscription that remind from ancient historical period in The dimensions of bisutun inscription are 7.80 cm height and 22m width , it is contained 1000 lines as 5 columns 515 lines in old Persian language , in the middle there are 650 lines in Eilami language and in both sides at hieghest place of cliff and beneath of stone engraving 141 lines in akedi language . Over 5th column of old Persian there is engraving of Ahoramazda with two wings that above other engraving and human face with beard and sun have rised between his wings and it does luminescence , over his head there is a luminous crown with palpuses . some researchers believe that Ahoramazda is equal with Zeus ( Greece Lord ) , he have a ring in his left hand and offer it to king Darius that show religious custom and donate kingdom to him . Darius have seated on throne and raise right hand for worship to Ahoramazda and kept a bow in his left hand . his height is 180 cm and he have put his right foot on Geomata ( one of rebels ) that their hand and one of his foot have been burn . behind Darius in left side there are two persons from royal court one of them have bow and quiver and the other have javelin . they are smaller than Darius ( 150 cm height ) . It is said that their names are Goberyas and Espat nias . There are 8 Persons of lebels and commander vatigra khaoda from tribe of Sakaian infront of Darius that they have 120 cm height and they have been fastened their hand and they chained together .
Alexander Alexander is grandson of In other source has been said that after Darius (king of persia) attack to Greece and his win , he was celebrated his victory and He married philip dougther,s Roxanne , she became pregnant but King Darius released her because of hating from her stuffy mouth smell and return to Persia alone. When Alexander grown up he became king of Alexander sent his victory news by a soldier that his name was Maraton to Soldier Maraton run non stop all the way to It is said in a myth story that when Alexander died , in funeral poeple could not close his palm hand in the coffin till an old person pour some soil in Alexander’s palm hand suddenly he close his palm hand . This story shows he has been very greedy to conquesting new territories . Between later Zoroastrian writers Alexander have good personality , even writers have written a book with name of Alexander in Persian (such as eskandar-name ) , that is imagined they have root in out of persian litrature .
Avesta Language Avesta is speech of prophet Zoroaster (Zartosht) . Zartosht has lived in 628 – 551 B.C and was assassinated at 77 years old. Avsta containing speeches and poems and verses of Zoroaster , It is said that the old section of Avesta , Gasa belongs to Zoroaster and ancient period of old Persian . At first , Avesta was oral and quoted by priests for follower. There is no alphabet for writing till 2nd B.C, Belash one of the Ashkanian kings ordered to collected and invented a hand writing for it. Once again at sasanian dynasty at period of king Shapour Avesta recollected and it was written by new alphabet that was named Pahlavi (one of the middle Persian language) that was called apistak or apastak , The pronouncation of this language had familiar with ancient Indian language that was named Sanskrit . In this time Avesta had 21 large sections . It was being said Din Dabira but now there are only small parts of avesta for Zoroastrians worship . When Arabs invader attacks to Avesta alphabets is taken from Pahlavi,s book and Zabor books of prophet David and this handwriting is written from right to left and alphabets are separate from each other .
چهار شنبه 4 خرداد 1390برچسب:, :: 11:38 :: نويسنده : سروش نیا
burial dead According to ancient idea in religious of Zoroastrians, burial dead under soil or throwing dead in current water or burning dead by fire is a great sin , because this work is cause of pollution water , fire or soil , therefore Zoroastrians put dead bodies in puddles at far and high places on the mountains , till carrion birds or wild dogs eat the meats of dead bodies , after that when bones was dried with sun , they collected bones and put them inside split of mountains because of animals or water could not rich them .they named there Estudan . In late period Zoroastrians put dead bodies in Nowadays Zoroastrians in
سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 12:2 :: نويسنده : سروش نیا
من این حکایت را خواندم جالب بود خوب است شما هم آن را بخوانید . روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچک تصميم گرفتند که با هم مسابقه بدهند . هدف مسابقه رسيدن به نوک يک برج خيلی بلند بود . جمعيت زيادی برای ديدن مسابقه و تشويق قورباغه ها جمع شده بودند ... و مسابقه شروع شد .... کسی از میان جمعيت باور نداشت که قورباغه های به اين کوچکی بتوانند به نوک برج برسند . و جمله هايی مثل اين ها شنيده مي شد : اوه , عجب کار مشکلی !!' آنها هيچ وقت به نوک برج نمی رسند . قورباغه های کوچک يکی يکی شروع به افتادن کردند ... بجز بعضی که هنوز با حرارت داشتند بالا و بالاتر می رفتند ... جمعيت هنوز ادامه می داد , خيلی مشکل است !!! هيچ کس موفق نمی شود ! اين يکی نمی خواست منصرف بشود ! بقيه هم از بالا رفتن منصرف شدند ، به جز آن قورباغه کوچولو که بعد از تلاش زياد تنها قورباغه بود که به نوک برج رسيد ! بقيه ی قورباغه ها مشتاقانه می خواستند بدانند او چگونه اين کا ر را انجام داده است . اونا ازش پرسيدند : چطور قدرت رسيدن به نوک برج و موفق شدن رو پيدا کرده است؟ و مشخص شد که ... برنده ی مسابقه " کر " بوده !!! چون : آنها زيبا ترين رويا ها و آرزوهای شما را از شما می گيرند- چيز هايی که از ته دلتان آرزويش را داريد ! و بالاتر از آن ، کر بشويد ، هر وقت کسی خواست به شما بگويد که به آرزوهايتان نخواهيد رسيد ! و هيشه باور داشته باشيد : من همراه خدای خودم همه کار می توانم بکنم . سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 11:56 :: نويسنده : سروش نیا
پرويز شاپور پرويز شاپور يكي از نويسندگان ايراني است ، شهرت او به سبب نگارش نوشتههای کوتاه و اغلب تک خطی است که ظريف و نگرشي شاعرانه و طنزآميز دارند . نوشته هاي شاپور اغلب با اسم « کاريکلماتور »، از مجموعه ها و برنامه های هنری و ادبی سر در میآورد ، از بهترين و زيبا ترين ستون های مجلات ادبي و هنري بود و اين کاريکلماتور است که اسم شاپور را به ادبيات مدرن ايران سنجاق کرده است . در زير نمونه هايي از دست نوشته هاي شاپور را می خوانيم : بار زندگی را با رشته عمرم به دوش می کشم . برای مردن عمری فرصت دارم. وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد ، ماهیها صلوات فرستادند . به عقيده گيوتين ، سر آدم زيادی است . برای اين که پشهها کاملاً نااميد نشوند ، دستم را از پشهبند بيرون میگذارم . گربه بيش از ديگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است . غم ، کلکسيون خنده ام را به سرقت برد . بلبل مرتاض ، روی گل خاردار مینشیند !
سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 11:54 :: نويسنده : سروش نیا
وصيت نامه' ابوالقاسم حالت طنز نويس معروف مجله هاي توفيق و گل آقا با تخلص ' خروس لاري شيخ بهايی آدمی اگر پيامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نيست، زيرا : اگر بسيار كار كند، میگويند احمق است ! اگر كم كار كند، میگويند تنبل است! اگر بخشش كند، ميگويند افراط ميكند! اگر جمع گرا باشد، میگويند بخيل است! اگر ساكت و خاموش باشد میگويند لال است!!! اگر زبانآوری كند، میگويند ورّاج و پرگوست ..! اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند میگويند رياكاراست!!! و اگر نكند میگويند كافراست و بیدين .....!!! لذا نبايد بر حمد و ثنای مردم اعتنا كرد و جز ازخداوند نبايد ازكسی ترسيد. پس آنچه باشيد که دوست داريد. شاد باشيد ؛ مهم نيست که اين شادی چگونه قضاوت شود.
سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 11:51 :: نويسنده : سروش نیا
آيا مي دانيد كه تفاوت كشورهاي ثروتمند و فقير در چيست ؟ قدمت و تاريخ و ميزان منابع طبيعي قابل استحصال آنها براي مثال كشورهاي جديدي مانند كانادا ، نيوزيلند ، استراليا كه 150 سال پيش وضعيت قابل توجهي نداشتند ، اكنون كشورهايي توسعه يافته و ثروتمند محسوب مي شوند . يا وسعت ژاپن كشوري است كه سرزمين بسيار محدودي دارد كه 80 درصد آن كوههايي است كه مناسب كشاورزي و دامداري نيست اما دومين اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمريكا را دارد. اين كشور مانند يك كارخانه پهناور و شناوري است كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پيشرفته صادر ميكند. در سرزمين كوچك و سرد سوئيس كه تنها در چهار ماه سال ميتوان كشاورزي و دامداري انجام داد ، بهترين لبنيات (پنير) دنيا توليد ميشود و كشوري كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نميآيد بهترين شكلاتهاي جهان را توليد و صادر ميكند و به امنيت، نظم و سختكوشي مشهور است و لقب گاوصندوق دنيا را به سبب بانك هاي خود داراست . يا تعداد افراد تحصيل کرده و سطح هوش و فهم اما افراد تحصيل كرده كه از كشورهاي ثروتمند با همتايان خود در كشورهاي فقير برخورد دارند براي ما مشخص ميكنند كه سطح هوش و فهم نيز تفاوت قابل توجهي در اين ميان ندارد . يا نژاد و رنگ پوست مهاجراني كه در كشور خود برچسب تنبلي ميگيرند، در كشورهاي اروپايي به نيروهاي مولد و فعال تبديل ميشوند. به راستي تفاوت در چيست ؟ تفاوت در رفتارهاي است كه در طول سالها ، فرهنگ و دانش نام گرفته است. اكثريت غالب مردم كشورهاي پيشرفته و ثروتمند از اصولي در زندگي خود پيروي ميكنند كه در كشورهاي فقير تنها عده قليلي از مردم از اين اصول پيروي ميكنند كه اين اصول به قرار زير است : اخلاق به عنوان اصل پايه وحدت مسئوليت پذيري احترام به قانون و مقررات احترام به حقوق شهروندان ديگر عشق به كار تحمل سختيها به منظور سرمايهگذاري روي آينده ميل به ارائه كارهاي برتر و فوقالعاده نظمپذيري اما برداشت هاي ما کسی که زياد کار کند را تراکتور مي ناميم . کسی که به قوانين احترام بگذارد بچه مثبت است . کسی که اخلاقيات را رعايت کند برچسب پاستوريزه خواهد گرفت . افراد قالتاق و كسانی که حقوق ديگران را زير پا می گذارند را آدم های زرنگ می خوانيم . انسانهای منظم افراد خشک و بی حال هستند . و سرانجام ، همه به دنبال " يک شبه رفتن ره صد ساله " هستند .
سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 11:50 :: نويسنده : سروش نیا
شعری از : فريدون مشيري من دلم مي خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست کنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام گل بگو گل بشنو هرکسي مي خواهد وارد خانه پر عشق و صفايم گردد يک سبد بوي گل سرخ به من هديه کند شرط وارد گشتن شست و شوي دلهاست شرط آن داشتن يک دل بي رنگ و رياست بر درش برگ گلي مي کوبم روي آن با قلم سبز بهار مي نويسم اي يار خانه ي ما اينجاست تا که سهراب نپرسد دیگر "خانه دوست کجاست؟ "
سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 11:49 :: نويسنده : سروش نیا
نويسنده مطالب بسيار جالب زير را نمي شناسم اما زيبايي محتواي آنها مرا بر آن داشت تا آن را در وبلاگ خود بياورم . آدم هاي بزرگ در باره ايده ها سخن مي گويند . آدم هاي متوسط در باره چيزها سخن مي گويند . آدم هاي كوچك پشت سر ديگران سخن مي گويند . آدم هاي بزرگ درد ديگران را دارند . آدم هاي متوسط درد خودشان را دارند . آدم هاي كوچك بي دردند . آدم هاي بزرگ عظمت ديگران را مي بينند . آدم هاي متوسط به دنبال عظمت خود هستند . آدم هاي كوچك عظمت خود را در تحقير ديگران مي بينند . آدم هاي بزرگ به دنبال كسب حكمت هستند . آدم هاي متوسط به دنبال كسب دانش هستند . آدم هاي كوچك به دنبال كسب سواد هستند . آدم هاي بزرگ به دنبال طرح پرسش هاي بي پاسخ هستند . آدم هاي متوسط پرسش هائي مي پرسند كه پاسخ دارد . آدم هاي كوچك مي پندارند پاسخ همه پرسش ها را مي دانند . آدم هاي بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند . آدم هاي متوسط به دنبال حل مسئله هستند . آدم هاي كوچك مسئله ندارند .
دکتر شريعتي می گويد : فقر همه جا سر مي كشد ....... فقر ، گرسنگي نيست ، عرياني هم نيست ...... فقر ، چيزي را " نداشتن " است ، ولي ، آن چيز پول نيست ..... طلا و غذا نيست ....... فقر ، همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفته يك كتابفروشي مي نشيند ...... فقر ، تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ، كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ...... فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند ..... فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته مي شود ..... فقر ، همه جا سر ميكشد ........ فقر ، شب را " بي غذا " سر كردن نيست ...... فقر ، روز را " بي انديشه" سر كردن است .
چنين گفت زرتشت : آنچه را گذشته است فراموش كن و بدانچه نرسيده است رنج و اندوه مبر . قبل از جواب دادن فكر كن . هیچكس را تمسخر مكن . نه به راست و نه به دروغ قسم مخور . خود برای خود، زن انتخاب كن . به شرر و دشمنی كسی راضی مشو . تا حدی كه میتوانی، از مال خود داد و دهش نما . كسی را فريب مده تا دردمندنشوی . از هركس و هرچیز مطمئن مباش . فرمان خوب ده تا بهره خوب يابی . بيگناه باش تا بيم نداشته باشی . سپاس دار باش تا لايق نيكی باشی . با مردم يگانه باش تا محرم و مشهور شوی . راستگو باش تا استقامت داشته باشی . متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی . دوست بسيار داشته باش تا معروف باشی . معروف باش تا زندگانی به نيكی گذرانی . مطابق وجدان خود رفتار كن كه بهشتی شوی . سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی . روح خود را به خشم و كين آلوده مساز . هرگز ترشرو و بدخو مباش . در انجمن نزد مرد نادان منشين كه تو را نادان ندانند . اگر خواهی از كسی دشنام نشنوی كسی را دشنام مده . دورو و سخن چين مباش، نزديك انجمن دروغگو منشين . چالاك باش تا هوشيار باشی . سحر خيز باش تا كار خود را به نيكی به انجام رسانی . اگر چه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نميری . با هيچكس و هيچ آيينی پيمان شكنی مكن كه به تو آسيب نرسد . مغرور و خودپسند مباش .
بمان تا کاری کنی نه کاری کنیم تا بمانیم . دکتر شریعتی آورده اند که : روزى یکى از بزرگان عرب به سفر حج مى رفت . نامش عبد الجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت . عبد الجبار با خود گفت : بى گمان این زن نیازمند است و نیاز خود را پنهان مى دارد. در پى زن رفت تا از حالش آگاه گردد. چون زن به خانه رسید، کودکان دور او را گرفتند که اى مادر! براى ما چه آورده اى که از گرسنگى هلاک شدیم ! مادر گفت : عزیزان من ! غم مخورید که برایتان مرغکى آورده ام و هم اکنون آن را بریان مى کنم . لقمان حكيم رضى الله عنه پسر را گفت : "امروز طعام مخور و روزه دار ، و هر چه بر زبان راندى ، بنويس . شبانگاه همه آنچه را كه نوشتى، بر من بخوان؛ آنگاه روزهات را بگشا و طعام خور" "شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند. ديروقت شد و طعام نتوانست خورد. روز دوم نيز چنين شد و پسر هيچ طعام نخورد. روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هيچ طعام نخورد . روز چهارم ، هيچ نگفت . شب، پدر از او خواست كه كاغذها بياورد و نوشتهها بخواند . پسر گفت: امروز هيچ نگفتهام تا برخوانم . لقمان گفت: " پس بيا و از اين نان كه بر سفره است بخور و بدان كه روز قيامت ، آنان كه كم گفتهاند ، چنان حال خوشى دارند كه اكنون تو دارى "
سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 11:45 :: نويسنده : سروش نیا
آموخته های چارلی چاپلين آموخته ام که با پول مي شود خانه خريد ولي آشيانه نه، رختخواب خريد ولي خواب نه، ساعت خريد ولي زمان نه، مي توان مقام خريد ولي احترام نه، مي توان کتاب خريد ولي دانش نه، دارو خريد ولي سلامتي نه، خانه خريد ولي زندگي نه و بالاخره ، مي توان قلب خريد، ولي عشق را نه.
سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 11:44 :: نويسنده : سروش نیا
از نظر گاندی هفت موردی که بدون هفت مورد دیگر خطرناک هستند: 1-ثروت، بدون زحمت
سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 11:43 :: نويسنده : سروش نیا
نويسنده مطالب بسيار جالب زير را نمي شناسم اما زيبايي محتواي آنها مرا بر آن داشت تا آن را در وبلاگ خود بياورم . بياموزيم كه : با احمق بحث نكنيم و بگذاريم در دنياي احمقانه خويش خوشبخت زندگي كند . با وقيح جدل نكنيم چون چيزي براي از دست دادن ندارد و روح مارا تباه مي كند . از حسود دوري كنيم ، چون اگر دنيا را هم به او تقديم كنيم ، باز از زندان تنگ حسادت بيرون نمي آييد . تنهايي را از بودن در جمعي كه ما را از خودمان جدا مي كند ، ترجيح دهيم . از " از دست دادن " نهراسيم كه ثروت ما به اندازه شهامت ما در نداشتن است . بيشتر را بر كمتر ترجيح ندهيم كه قدرت ما در نخواستن و منفعت ما در سبكباري است . كمتر سخن بگوييم كه بزرگي ما در حرف هايي است كه براي نهفتن داريم نه براي گفتن از سرعت خود بكاهيم كه آنان كه سريع تر مي دوند ، فرصت انديشيدن به خود نمي دهند . ديگران را ببينيم ، تا در دام خويشتن محوري اسير نشويم . از كودكان بياموزيم ! پيش از آن كه بزرگ شوند و ديگر نتوان از آنان آموخت ...
سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 11:42 :: نويسنده : سروش نیا
مرجع افسانه را نمي دانم اما محتوايش زيباست . در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند . آموختند با زخم های کوچکی که همزیستی با همنوع بسیار نزدیک بوجود می آورد ، زندگی کنند زيرا استفاده از گرمای وجود دیگری مهمتر است . و این چنین توانستند زنده بمانند .
سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 11:41 :: نويسنده : سروش نیا
اشعار زیبای حسین پناهی ازآجیل سفره عید چند پسته لال مانده است من تعجب می کنم بهزیستی نوشته بود: با اجازه محیط زیست دریا، دریا دکل میکاریم ماهیها به جهنم! کندوها پر از قیر شدهاند چه سعادتی! رخش،گاری کشی می کند
چـشـم فـرو بـستـه اگر واکنی در تو بـود، هـر چـه تـمنا کـنی عافیت از غیر، نصیب تو نیست غیر تو ای خسته طبیب تو نیست از تـو بـود ، راحـت بـیمـار تـو نیست به غیر از تو ، پرستار تو همدم خود شو ،که حبیب خودی چاره خود کن ، که طبیب خودی غـیر، کـه غافـل زدل زارتست بـی خـبر از مصلحت کار تـست بر حذر از مصلحت اندیش باش مصلحت اندیش دل خویش باش چـشم بصیـرت نگشائی چرا ؟ بی خبر از خویش چرائی چرا؟ از ره غـفـلت ، به گـدائی رسی ور بـخود آئی ، به خدائی رسی داشت مکان ، دردل ویرانه ای روز، به دریوزگی از بخت شوم شام، به ویرانه درون همچو بوم گـنج زری بـود در آن خـاکـدان چـون پـری از دیـده مردم نهـان پـای گـدا بر سر آن گـنج بـود لـیک ز غـفلت به غم و رنج بود گنج صفت خانه به ویرانه داشت غافل ازآن گنج که درخانه داشت عـاقـبت از فـاقـه و انـدوه و رنـج مـرد گدا مرد و نهان مانـد گـنج چنـد نـداری خبر از گنج خویش؟ گـنـج تـو بـاشـد، دل آگـاه تـــو گـوهر تو ، اشـک سـحـرگاه تـو مـایـه امـیــد، مـدان غـیـر را کعـبه حـاجـات ، مـخوان دیـر را غیـر ز دلـخـواه تـو، آگاه نـیــست زآنـکـه دلـی را بدلـی راه نیـست خـواهش مرهـم، زدل ریش کن هرچه طلب میکنی از خویش کن
سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 11:39 :: نويسنده : سروش نیا
کوتاه ترين داستان کوتاه جهان توسط ارنست همينگوی نوشته شده كه برنده ی مسابقه نيز شده است . For Sale: Baby Shoes, Never Worn
کوتاه ترين داستان ترسناک دنيا نيز داستان زير است که نويسنده ی مشخصی ندارد !
سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 11:37 :: نويسنده : سروش نیا
خالق این حکایت را نمی شناسم اما نکته ای زیبا را بیان کرده ٬ بد نیست آنرا بخوانید . مورچه هر روز صبح زود سر کار میرفت و بلافاصله کارش رو شروع میکرد. با خوشحالی به میزان زیادی تولید میکرد. رئیسش که یک شیر بود، ....... رئیسش که یک شیر بود، از اینکه میدید مورچه میتواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود. بنابراین فکر کرد که اگر مورچه میتواند بدون هیچ گونه سرپرستی بدین گونه تولید کند، پس با داشتن یک سرپرست حتما میزان تولیدش بسیار بالاتر خواهد رفت. او بدین منظور سوسکی را که تجربه بسیار زیادی در سرپرستی داشت و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد. اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ورود و خروج بود. او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت. عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماسهای تلفنی را بر عهده گرفت. شیر از گزارشات سوسک لذت برده و از او خواست که نمودارهایی که نرخ تولید را توصیف میکند تهیه نموده که با آن بشود روندها را تجزیه و تحلیل کند. او میتوانست از این موارد در گزارشاتی که به هیئت مدیره میداد استفاده کند. بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینت لیزری بخرد. او از یک مگس برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد. مورچه زمانی که بسیار بهره ور و راحت بود، از این حد افراطی کاغذبازی و جلساتی که بیشترین وقتش را هدر می داد متنفر بود. شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول واحدی که مورچه در آن کار میکرد را معرفی کند. این سمت به جیرجیرک داده شد. اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود. این مسئول جدید یعنی جیرجیرک هم به یک کامپیوتر و یک دستیار شخصی که از واحد قبلیاش آورده بود، به منظور کمک به برنامه بهینهسازی استراتژیک کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد. اکنون واحدی که مورچه در آن کار میکرد، به مکان غمگینی تبدیل شده بود که دیگر هیچ کسی در آنجا نمیخندید و همه ناراحت بودند. در این زمان بود که جیرجیرک، رئیس یعنی شیر را متقاعد کرد که نیاز مبرم به شروع یک مطالعه درخصوص سنجش شرایط محیطی دارد. با مرور هزینههایی که برای اداره واحد مورچه میشد، شیر فهمید که بهرهوری بسیار کمتر از گذشته شده است. بنابراین او جغدی که مشاور شناخته شده و معتبر بود را برای ممیزی و پیشنهاد راه حل اصلاحی استخدام نمود. جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد. نتیجه نهایی این بود: "تعداد کارکنان بسیار زیاد است". حدس می زنید اولین کسی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟ مسلما مورچه ! چون او عدم انگیزه اش را نشان داده و نگرش منفی داشت.
آخرین مطالب
پيوندها
تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|